دختر نقاشم! طرحی از من بکش، نشسته بر نیمکتی تنها خیره به سنگ فرشهای دو رنگ پارک دست هایم زیر چانه ام هاله ابری در بالای سرم و علامت سوالی در آن می خواهم حال این روز هایم را درون قابی محصور کنم نوشتههای مرتبط
ای مهربان ! می روی اما گویی در نگاه سبزت بدرقه مسافری است که بی تو راهی دیار عزلت است. تو می روی و در زیر قدم هایت تپش های دلی را احساس می کنی که می خواهد پاهایت را بر سینه خاک سخت و