
چلیپای رنج
صلیب، یادبود رنجِ آدمی است نگاه کن که چگونه مصیبتبار تا قربانگاه بر دوشِ زخم خورده میکِشد چلیپایِ رنج خویش را تا کِی جان از کف بگذارد و کجا بار بر زمین نهد این آدمیزادهی رنجور، در انتهای هستی درد، قامت درختی است برایستاده در
صلیب، یادبود رنجِ آدمی است نگاه کن که چگونه مصیبتبار تا قربانگاه بر دوشِ زخم خورده میکِشد چلیپایِ رنج خویش را تا کِی جان از کف بگذارد و کجا بار بر زمین نهد این آدمیزادهی رنجور، در انتهای هستی درد، قامت درختی است برایستاده در
خوب نوشتن و خوب گفتن بدون افزایش دایرهی واژگان به نظر دشوار بوده و چیزی کم خواهد داشت. یکی از راههای فراگیری آن، واژه برداری از نوشتههایی است که میخوانیم و به کار بردن آنها در گفتار و نوشتارمان میباشد. قبل از شروع، واژهها را
از کارهائی نام خواهم برد که شخص یا اشخاصی سعی و تلاش خود را نمودهاند تا آنها را بهدرستی انجام دهند. انجام درستِ کار بدون در نظر گرفتن نتیجهی آن، چیزی است که همه آن افراد بر روی آن متمرکز هستند. شاید بپرسید:« اِشکالش کجاست؟خیلی
باران میآید قطار میرود من میدَوم تو میروی من میمانم در حسرت بوسهی واپسین قطار میرود تو میروی و خاطره میشود عطر لبخندت هنگام وداع قطار، اندوهِ رفتن است در امتداد بدرقهای طولانی نوشتههای مرتبط بدرقهدریا همیشه آبی نیستدعای بارانمچالههای ساده و نجیبنامهای به آیندهداستانک