مقاله‌ها و داستان‌های مجتبی طاهری

نمی‌دانم را از زبان من بسیار خواهید شنید

جهان هستی پر است از روابط علمی، علّی و گاه عجیب و غریب. محیط پیرامون ما نیز تا آن‌جایی که به ساحت تجربه‌ی ما درآمده است به نسبت کل هستی سرشار از نادانسته‌هاست. پیش از حرکت به سوی دانایی و حقیقت، چیزی که مهم است احساس نیاز به دانستن و

ادامه »

محبوبه

ارتش عراق خرمشهر را به اشغال خود درآورده بود. مردم خانه‌های خود را خالی کرده بودند. عبدالرضا و محبوبه در خانه‌ی خود گیر افتاده بودند. اگر کمی بنزین داشتند می‌توانستند با ماشین قدیمیشان که مدت‌ زیادی بود توی حیاط خاک می‌خورد شهر را ترک کنند. عبدالرضا تصمیم گرفت هر‌طور شده

ادامه »

اگر من نباشم تو هم نیستی

“همیشه حق با مشتری است“. این جمله‌ای است که هنوز چه در جایگاه یک کارمند و چه به عنوان مشتری تکلیفم را با آن روشن نکرده‌ام. طرح تکریم ارباب رجوع  بسیار پیش می‌آید که یک مشتری درخواست انجام کاری از کارمندی را می‌کند که منطبق بر قوانین و مقررات جاری

ادامه »