افسردگی

پراکنده خواهی

چقدر این روزها سرم شلوغ است. از کتابی خوشم می آید. چند ساعتی را صرف خواندن چند فصل از آن می کنم. ناگهان در پاورقی اش به اسم یک فیلم برخورد می کنم. کتاب را می بندم و می روم سراغ آن فیلم. دانلودش می

ادامه »

یک روز پر از کلافگی

کیست که بتواند تنش های اعصاب و طپش های قلبم را لمس کند؟ آیا زبانی برای بیان آن می توان یافت؟ کیست که بداند من در چه برزخی غوطه ورم؟ کیست که بداند چگونه در ورطه هلاکت دست وپا می زنم؟ در کشاکش و جدال

ادامه »