مجتبی طاهری
مجتبی طاهری
بایگانی‌ها

آلن دوباتن در کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه کوزه‌گری را مثال می‌زند که برای ساختن یک کوزه خاک مناسب را از محلی مشخص و نسبتاً دور تهیه کرده، گِلی مخصوص ساخته و بر چرخی استوار می‌کند. متناسب با ضخامت کوزه تعداد دور گردش چرخ در دقیقه را تنظیم نموده و آن را می‌گرداند. چندین‌بار با دما و رطوبت‌های مختلف آن را در کوره حرارت داده تا در پایان پس از فرایندی پیچیده و سخت کوزه‌ای زیبا و با‌ دوام که لعاب درخشانی دارد تولید نماید.

 حال اگر باور و عقیده خود را در امور مختلف به آن کوزه تشبیه کنیم باید قبل از بیان و یا اقدام به عملی بر پایه‌ی آن، بی‌درنگ از خود این سوال را بپرسیم که آیا آن باور و عقیده شبیه ساخت همین کوزه طی فرایندهای استدلالیِ بی‌عیب و نقص مسیری از کوره تا کوزه‌شدن را طی کرده و این‌چنین صورت‌بندی شده است. آیا از آزمایش‌های سخت و رویارویی با مخالفت‌های منتقدان و مخالفینش پیروز بیرون آمده است. یا تنها دست‌آورد قرن‌ها پریشانی ذهن بشر بوده و دست‌به‌دست گردیده و چون ارثیه‌ای خانوادگی به دست ما رسیده است و ما چون میراث‌داری بر عهده خود می‌دانیم که در نگهداری آن بکوشیم تا آن را به دست حافظان بعدی‌اش بسپاریم؟

 گاهی باورهایمان آن‌قدر درست و بدیهی به نظر می‌رسند که در خود نیازی برای یافتن دلایل درستی آن احساس نمی‌کنیم. بدون تردید تاکنون کوشیده‌اید تا پایه‌های باوری نادرست را در ذهن باورمندی جزم‌اندیش سست نمائید؟ آنان چنان بر درستی برخی گزاره‌ها پا ‌‌فشاری می‌کنند که هنگام مواجهه با دیدگاه‌های مخالف جامه‌درانی نموده و فریاد وا اسفا سر می‌دهند.

در صورتی که قادر باشید آنها را آرام نموده و به خون‌سردی دعوت نمایید و سپس دلیل‌شان بر درستی باورشان را جویا شوید با پاسخ‌هایی چون: «این‌که خیلی بدیهی است، همه می‌دانند. اکثر مردم بر این باورند و این‌که خیلی روشن است» مواجه خواهید شد.

حال اگر از آنها بپرسید که آیا امری تنها به این دلیل که مورد پسند همگان است امری درست است یا برای اثبات درستی آن نیاز به ارائه دلایل و مستندات عقلی و منطقی است؟ آیا مرتکب مغلطه‌ی توسل به اکثریت نشده‌اید؟ آن‌وقت است که در مقام پاسخ یا خاموشی بر‌می‌گزینند و یا باب دیگری در گفت‌وگو باز می‌کنند. در این هنگام اگر‌چه ممکن است حتا باوری درست بوده و مسیر کوره تا کوزه را پشت‌ سر نهاده باشد اما بدان‌سبب که صاحب آن از پیچیدگی‌ها و سختی‌های شکل‌گیری آن بی‌اطلاع بوده و آن‌را به‌طور منطقی مورد بررسی قرار نداده و بدون سنجش آن‌را پذیرفته باشد بی‌گمان از دادن پاسخ به نظرات مخالفان و منتقدین ناتوان خواهد بود.

لطفاً دیدگاه خود را بنویسید

10 دیدگاه

  1. من فکر می کنم باید مراقب باشیم تا باورها و عقاید را هرگز در کوره قرار ندهیم. هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد و نباید باورها را چنان مستحکم کرد که قابل تغییر نباشند. تنها راه رسیدن به یقین شک است و اگر همیشه درصدی شک به آنچه باور داریم داشته باشیم، هرگز کوزه های باورمان را در کوره نمی گذاریم.

    1. ممنون از نظرتون خانم آجرلو. شک خیلی خوب و لازمه برای این‌که سطحی و بدون تحقیق حکمی صادر نکنیم و گزاره‌ای رو ادعا نکنیم. همین چیزی که الان گفتم خودش نوعی باور بود. و در کامنت شما هم چند گزاره وجود داره که می تونه اثبات نشده تلقی بشه. مثلا جمله اولتون که با “باید” شروع می‌‌‌شه. و یا جمله دوم که فرمودید “هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد” نشان دهنده حقیقتی مطلق در ذهن شما است. و همچنین گزاره‌ی “تنها راه رسیدن به یقین شک است”.
      حال اگر به قیدها و شروط مطلقی (از قبیل باید، تنها، هرگز و هیچ) که در گزاره‌هایتان از آن‌ها یاد کرده‌اید توجه کنیم می‌بینیم که در بیان نظراتتون شک به خود راه نداده‌اید. اما از اینجای کار به بعد در کنار شما می ایستم و روی سخنم با کسانی است که حتی در سال‌های اول زندگی و در کودکی و نوجوانی چنان در برخی امورِ اعتقادی اصرار و پافشاری دارند که گویی شراب باور نوشیده‌اند . باید‌ها و نباید‌ها در حرف‌های آن‌ها به فراوانی یافت می‌شه و نظر مخالف رو برنمی‌تابند. چون دیگران رو گم‌راه و خود را حقیقت‌یافته می‌دانند. به‌عنوان نمونه جوانانی که در اطراف سقراط بودند طوری از شجاعت حرف می زدند که گویی امری بدیهی و اثبات شده است اما در مقابل، سقراط با روش‌های استدلالی خود باور اون‌‌ها رو سست می‌کرد و اون‌ها ناگزیر از موضع محکم خود فاصله می‌گرفتند.

      1. به نظر من جهان هستی هم داره با انسان رشد می کنه و می آموزه. در واقع از آموزه های ما یاد می گیره. بسیاری از مسائلی که به عنوان فکت علمی، روزگاری تایید شده بودند بعدها اشتباه از آب در اومدند. و اشتباه کردن یکی از راههای آموختنه. چه اشکالی داره که امروز چیزی بنویسیم و فردا که نظرمون عوض شد بیایم و اون مطلب رو بروز رسانی کنیم و نظر جدیدمون و هم بهش اضافه کنیم؟ اینطوری خودمون شاهد رشد اندیشه هامون خواهیم بود

  2. درود جناب طاهری، مطلب عالی بود.
    ای کاش همه مان رمز و راز کوزه گری را بدانیم و کوزه خودمان را بسازیم به جای آنکه مراقبت از کوزه ای به ارث رسیده را بر عهده بگیریم یا در بازار کوزه گران خریدارش شویم.

  3. سلام جناب طاهری
    مطلب قابل تأملی بود، مثل همیشه عالی
    موفق باشید

  4. سلام جناب آقای طاهری.
    درمورد باورها نوشته اید.درست وغلط بودن آنچه تاکنون آموخته ایم را نمی دانم.اما جایی خواندم که بهتر است باور هایی جدید را به زندگی خود وارد کنیم تا اینکه وقت صرف جنگیدن ورها شدن از دست باور های گذشته داشته باشیم. من بر این مدار قرار گرفته ام وتفکر وسوال پرسیدن را دو عادت جدید زندگی خودم لحاظ کرده ام.
    بینهایت متشکرم.اجازه می دهید که با شما تعاملی در این صفحه داشته باشیم .من وتمامی دوستان.
    ارادتمند شما،منصوره بانام(mansourhe.1400)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *