مقاله‌ها و داستان‌های مجتبی طاهری

کار‌درست باشیم یا درست‌کار؟

کار‌درست باشیم یا درست‌کار؟

از کارهائی نام خواهم برد که شخص یا اشخاصی سعی و تلاش خود را نموده‌اند تا آن‌ها را به‌ «درستی» انجام دهند. انجام درستِ کار بدون در نظر گرفتن نتیجه‌ی آن، چیزی است که همه آن افراد بر روی آن متمرکز هستند. شاید بپرسید: اِشکالش کجاست؟ خیلی هم خوب است‌که کسی وظیفه‌ای که به او واگذار شده است را به درستی انجام دهد. من هم با شما هم‌عقیده‌ام. حال به

ادامه »
مجتبی طاهری

شیوای گم‌شده

با صدای رعد و برق ناصر به خود آمد. آخرین پک را به سیگارش زد و آن را درون جاسیگاری خفه کرد و به درون ویلا برگشت.شیوا با چند تن از زن‌های فامیل درحال صحبت‌کردن بود. وقتی حرف می‌زد جوری دستش را بالا و پایین می‌کرد تا همه بینند که او گوشی آیفون دارد. به عمد دستش را تکان می‌داد تا جواهراتش را به رخ میهمانان بکشد. ناصر هیچ‌وقت از

ادامه »

راننده‌ی بداخلاق

بیست‌و‌ششم دی‌ماه سال هشتاد‌و‌یک بود. بارها تاریخ آن روز را فراموش کرده‌ام اما کافی‌ست نگاهی به برگه‌ی مأموریتی بیندازم که با گذشت این سال‌ها سفیدی‌اش کمی به زردی گراییده است. ساعت هفت‌و‌نیم صبح باید خود را به جلسه‌ای در مرکز استان می‌رساندم. تا آن‌جا دو ساعت راه بود. اولین اتوبوس ساعت پنج‌و‌نیم صبح حرکت می‌کرد. هوا سرد بود و خیابان‌ها یخ‌بندان. نفس که می‌کشیدم بخار در حفره‌های بینی‌ام یخ می‌بست.

ادامه »