دیوانگی تعبیری است از آن چه که بر یک نویسنده میگذرد. نویسنده کسی است که به گونهای دیگر میاندیشد. او چیزی برای خود نمیخواهد الا احساس رهایی از زیر بار آنچه در ذهن او سنگینی میکند. مینویسد تا دیگران را به شکل خویش در بیاورد. او شیدا است. به وجد آمده است. در معنا غوطهور شده است. به سرزمین واژهها حکم میراند. سرزمینش را خودش میسازد. دنیا را آنطور که می پسندد شکل میدهد. نویسنده در وادی کلمات حیران است. قراری با خود دارد برای آشکار نمودن آن چه پنهان است. او برای من میکوشد و برای تو. برای بیداری و آگاهی بخشیدن. نگاهش بر نقطهای در نوک قلم متمرکز است اما پهناوری دنیا را میبیند. اگر نامی برای اینهمه بیقراری نمیتوان یافت چه باک که دیوانگیاش بنامند.
یک دیدگاه
متن به شدت زیبایی بود. خیلی زیبا نویسنده رو توصیف کردین. نویسنده عاشق واژهها ست و بهشون ایمان داره.