مجتبی طاهری
بایگانی‌ها

کژتابی، مغلطه‌ی ابهام ساختاری

یکی از موانعی که ابلاغ و انتقال پیام را دچار مشکل می‌کند کژتابی است. این اصطلاح نخستین‌بار توسط بهاءالدین خرمشاهی ابداع و بکار برده شد. هنگامی‌که در جملات و گزاره‌ها از واژه‌ها و عبارات به گونه‌ای استفاده می‌شود که دربرگیرنده‌ی بیش از یک معنی است و قرینه‌ای هم برای روشن‌سازی معنی آن عبارات آورده نمی‌شود مخاطب ممکن است دچار سوء برداشت شود. قیدهایی همچون دور، نزدیک، کم، زیاد، کوچک و بزرگ دارای معانی نسبی ، غیر قطعی و نامشخصی می‌باشند که اگر با قرینه‌هایی همراه نباشند بی‌تردید خواننده و شنونده را با ابهام روبرو خواهند نمود.برای مثال از شخصی می پرسید خانه‌ی تان کجاست و او می‌گوید در همین نزدیکی است. وقتی معلوم می‌شود که تا خانه‌ی او ده کیلومتر فاصله است و شما اعتراض می‌کنید او می‌گوید ده کیلومتر که مسافت زیادی نیست.

گاهی افراد برای فریب دیگران و یا فرار از مسئولیت از عبارات و واژه‌های مبهم در گفته‌های خود بهره می برند. این نوع مبهم‌گویی در بین سیاست‌مداران بسیار رایج می باشد. زمانی که پادشاه سارد می‌خواست به جنگ داریوش پادشاه ایران برود مشاورش گفت اگر به جنگ داریوش بروی یک امپراتور قدرتمند را نابود خواهی ساخت. پادشاه سارد شکست خورد و پس از این‌که جان سالم به در برد درنامه‌ای اعتراض خود به مشاورش را اعلام نمود. مشاور در پاسخ گفت من گفته بودم که امپراتوری قدرتمند خود را نابود خواهی کرد. همان‌طور که می‌بینیم کلمه «خود» ابتدا در جمله مشاور وجود نداشت و او برای فرار از مسئولیت در پاسخ به اعتراض پادشاه از آن بهره برده است.
چند نمونه از جملاتی که دارای این ابهام ساختاری هستند گرد‌آوری و در ادامه آورده می‌شود:
• رسد آدمی به جائی که به جز خدا نبیند. (آدمی به جز خدا چیز دیگری را نمی‌بیند. فقط خدا می‌تواند جایگاه آدمی را ببیند).
• این عکس شما را به یاد من می‌اندازد. (من شما را به‌ یاد می‌آورم. شما من را به‌ یاد می‌آورید).
• اولین بار است که شما را بدون عینک می‌بینم. (دیدن کسی بدون استفاده از عینک. دیدن کسی که عینک به چشم ندارد).
• او با دختر یکی از بزرگان به ‌نام حشمت‌ السلطنه ازدواج کرد. (نام دختر حشمت السلطنه است. نام یکی از بزرگان حشمت السلطنه است).
• او گفت این کتاب من است. (کتاب او. کتاب من).
• بخشش لازم نیست اعدامش کنید. (بخشش، لازم نیست اعدامش کنید. بخشش لازم نیست، اعدامش کنید).
• شیشه‌ی عینکِ شکسته را برداشت. (شیشه شکسته است. عینک شکسته است).
• من تو را از برادرت بیشتر دوست دارم. (برادرت را کمتر دوست دارم. برادرت تو را دوست دارد اما من تو را بیشتر دوست دارم).
• من مثل تو زود باور نیستم. (من‌هم مثل تو زودباور نیستم. من برخلاف تو زودباور نیستم).
• میل دارید با ما غذا بخورید. (میل به غذا. میل به همراه ما بودن در غذاخوردن).

کژتابی دربرگیرنده دو مفهوم ابهام و ایهام می‌باشد. ابهام مانعی برای انتقال درست معانی بوده و می‌بایست در گزاره‌های خود از آن دوری گزید. از ابهام می‌توان با عنوان مغلطه نیز یاد نمود. اما آن‌چه که در شعر و آثار ادبی یافت شده و موجب خلق زیبائی و طنز می‌شود ایهام نام دارد. ایهام برخلاف ابهام، پدیده‌ای مثبت می‌باشد که دارای بیش از یک معنی بوده که یکی آشکار و روشن و سایر معانی پنهان و در درجه دوم مد نظر می‌باشد.برای درک بهتر موضوع به نمونه های زیر اشاره می‌گردد:

• قاضی شهر عاشقان باید که به یک شاهد اختصار کند. (قاضی برای قضاوت به دو شاهد نیاز دارد که در این شعر قاضی عاشق باید به یکی بسنده کند. شاهد به معنای خوب‌رو است و فرد عاشق باید از هوس‌بازی دوری نماید).
• خانه زندان است و تنهایی ضلال _ هر که چون سعدی گلستانیش نیست. (گلستان کتاب سعدی است. گلستان باغ و بوستان است).
• دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد _ شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد.(خواب شیرین و گوارا. شیرین فرهاد را در خواب دیده است).

shadow.png
لطفاً دیدگاه خود را بنویسید

6 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *