تنبلی

نیم ساعته نشستم و چسبیدم به راحتی. به در ودیوار خیره شدم و تو برزخ تعارض گرفتارم. این شیطون هم دست از سرم بر نمیداره.

عزمم رو جزم می کنم و با گفتن یه لعنت بر شیطون پا می شم و می رم و بالاخره مسواک می زنم.

دسته‌ها: ,
※ لطفأ «دیدگاه» خود را بنویسید ※

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست

بایگانی‌ها
آمار
  • 0
  • 0
  • 0
  • 22
  • 8
  • 114,908
  • 24,310