مقاله‌ها و داستان‌های مجتبی طاهری

من اشرف مخلوقات را دیدم

مردی بی‌سواد، با سرو‌وضعی آلوده و کثیف این‌ور و آن‌ور را جستجوگرانه می‌پوید. انگار به دنبال کسی است تا پرکردن فرم‌های اداری‌اش را را بو او بسپارد. یکی از کارمندان را نشانه می‌گیرد. به سمتش می‌رود و می‌گوید: «بی‌زحمت این فرم‌ها رو برای من پر کنید، من سواد ندارم.»  کارمند

ادامه »

آیا اسم خود را دوست دارید؟

اسمش را پرسیدم گفت: «مجتبی» به خودم اجازه دادم کمی سر به سرش بگذارم گفتم: «آخه مجتبی هم شد اسم؟» گفت: «نه خیلی، اسمِ تو شناسنامه‌ام اینه» گفتم: «پس چی صدات می کنن؟» گفت: «کاوه» گفتم: «مجتبی هم بد نیس» گفت: «خب شاید» گفتم: «اسم من هم مجتباس» گفت:«اِ چه

ادامه »

ابتذال شر در فلسفه‌ی هانا آرنت

 هانا آرنت؛ در سال ۱۹۶۱ در جریان محاکمه‌ی آدولف آیشمن که جنایت‌کاری جنگی و مسئول کشتار تعداد بی‌شماری از یهودیان بود مفهومی را پدید آورد با عنوان “ابتذال شر“.  آرنت به پیروی از یونانیان به‌ویژه ارسطو؛ سیاست را از اساس شاخه‌ای از اخلاق می‌دانست که اگر درسیاست‌ورزی اخلاق را کنار

ادامه »