مجتبی طاهری
بایگانی‌ها

خود‌بینی

بهره جوئی از ادبیات متکبرانه در گفتگوهای روزمره تنها از سر قدرت و بی نیازی نیست و گاهی از سر ناچاری و درماندگی است. ساز و کاری برای پنهان نمودن خوار پنداری خود .

انسان متکبر دارای شخصیتی خویشتن بیزار است . گوئی فراری رو به جلو دارد. او برای سرپوش گذاشتن بر ضعف های خود کناره گیری از دیگران را بر می گزیند. او خوب می داند که اگر آمد و شد بیشتری با دیگران داشته باشد کاستی هایش عریان می شود.

از این رو و برای اینکه دستش پیش دیگران رو نشود حالتی را به خود می گیرد که این و آن گمان کنند او در درون خود گوهری نایاب و با ارزش دارد . چیزی که وی را از دیگران باز شناخته می نماید.

در کلام ایشان «منیت و خودبینی» جاری است. این را از جمله هائی خبری که با واژه «من» آغاز می شوند می توان به بسیاری یافت. مانند: «من این چنین هستم» و «من آن چنان نیستم».

shadow.png
لطفاً دیدگاه خود را بنویسید

4 دیدگاه

  1. شاید گاهی هم این رفتار بخاطر فاصله اذیت کننده میان آنچه که هست و آنچه که باید باشد. باشه و احساس نارضایتی ای که در این بین به وجود اومده.

  2. با سلام خدمت علی آقای عزیز و تشکر از کامنت خوبتون
    اعتماد به نفس به دنبال شناخت و باور به توانایی های فرد پدید می آید . بدین صورت که فرد با تلاش و سخت کوشی توانایی هایی را بدست می آورد که بدون زحمت دست نیافتنی می باشد. این چنین فردی با قدرت و عزت نفس در مناسبات اجتماعی پدیدار می گردد. در این حالت خود را با گذشته خود مقایسه می کند و از روند توانمند شدن خود آگاه است.
    و اما انسان خودبین بصورت متوهمانه خود را با دیگران مقایسه و دچار احساس خود برتربینی می گردد. نیازی برای کسب توانایی های بیشتر در خود احساس نمی کند. معمولا با افراد توانمند تر از خود رفت و آمد نمی کند. این احساس نادرست آنقدر امتداد پیدا می کند تا درنهایت به باوری نادرست تبدیل می شود.

  3. سلام
    یاد این جمله افتادم
    “درخت هر چه پربارتر ،افتاده تر”
    البته فاصله بین اعتماد به نفس و منیت رو هیچ وقت نفهمیدم ، مثلا یک شخص وقتی در یک موقعیت قرار میگیره باید خودش و دستاورد هاش رو معرفی کنه ، اما چطور میتونه این مرز بین خودخواهی و اعتماد به نفس رو رعایت کنه و ازش عبور نکنه

    اما همیشه دست بالای دست زیاد هست و حتی اگر بالاترین مقام و ثروت را هم داشته باشیم یک نفر هست که از ما بالاتر باشد ، پس باید بیخیال فخر فروشی بشویم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *