چند سالی میشد که سازمانها تصمیم گرفته بودند جهت کاهش مراجعات و سهولت دسترسی، برخی از خدمات حضوریِ خود را از طریق وبسایتها و پرتالها ارائه نمایند. آنروزها اینقدر اینترنت فراگیر نبود و تلفنهای هوشمند بدین گستردگی در دسترس مردم قرار نداشت. بنابراین عموم مردم برای استفاده از خدمات اینترنتی به کافی نتها مراجعه و از خدماتِ برخط بهره میبردند.
جلسهای توجیهی برای کارکنان ترتیب داده شد. من هم در آن جلسه حضور داشتم. مدرس بسیار تأکید داشت جهت فرهنگسازی و کاهش مراجعات حضوری، مراجعین به سمت استفاده از خدمات آنلاین راهنمایی شوند. بنابراین از ما خواست که اگر شخصی جهت دریافت خدمات مراجعه نمود از او بخواهید به کافی شاپ مراجعه نموده و خدمت مورد نظر خود را دریافت نماید.
حتمن متوجه شدید که «شاپ» را با «نِت» اشتباه گرفته بود. من که در ردیف اول نشسته بودم دستم را بالا آورده و پرسیدم اگر در آن نزدیکی کافینت وجود نداشت آیا مجاز به ارائهی حضوری خدمات هستیم یا نه؟ استاد که تازه متوجه اشتباهش شده بود خودش را از تک و تا نینداخت و با خنده ای طنزالود وانمود کرد که این یک شوخی عمدی بوده بنابراین در تکمیل صحبت هایش گفت: «نه. حتمن باید به کافی شاپ بره و یک شاپی هم بخوره تا کارش راه بیفته». و اینبار «شاپ» را با «کافی» اشتباه گرفته بود.
یاد این حکایت دوران مدرسه افتادم :
وقتی در مجلس شمسالدّین درگزینی، وزیر سلطان مسعود بن محمد بن ملکشاه سلجوقی، موقعی که کمالالدّین زنجانی (که بعدها وزیر طغرل سوم شد) از بغداد به اصفهان رسیده بود شمسالدّین درگزینی، او را مخاطب ساخته گفت: با وجود ناامنی راهها، چگونه بوده است که به سلامت ماندی مگر از «جعده» نیامدی؟ کمالالدّین گفت: ایهاالوزیر جادّه است نه «جعده». گفت: راست گفتی «جعده» آن است که تیر و کمان، در آن میگذارند و مقصود او «جعبه» بود که این معنی اخیر را دارد. تمام حضّار مجلس بر شمسالدّین وزیر خندیدند و وزیر چون دریافت که نه املای صحیح «جادّه» را میداند نه هیئت درست «جعبه» را، خجلت بسیار برد و تا مدّتی جسارت آنکه در روی حضّار نگاه کند را نداشت.
یک پاسخ
حتما عمدی بوده 🙂