اگر می گریم ملامتم نکنید
من از تبار گریه می آیم
بدرقه راهم گریه مادر بود
توشه راهم چشمانی نمدار
و تنهایی… که مپرس
ای تنهایی ! ای تنها ترین واژه ها !
آن دم که به پیشوازم آمدی
ندانستی که پیش ترها نیز تنها بوده ام در خلوت شب های خویش
و تو ای تنهایی ! با خلوت و گریه دیگر تنها نیستی
و من…!؟
نوشته شده در تاریخ ۱۳۷۴/۱۱/۱۱